• خانه
  • بلاگ
  • تصاویر
  • کانال تلگرام
  • تماس با ما
نتیجه ای نداشت
دیدن همه نتایج
  • خانه
  • بلاگ
  • تصاویر
  • کانال تلگرام
  • تماس با ما
نتیجه ای نداشت
دیدن همه نتایج
سلام زندگی
نتیجه ای نداشت
دیدن همه نتایج

ملانصرالدین و ما

مهر 13, 1399

یک روز، فصلِ بهار، ملانصرالدین داشت می‌رفت خانه‌اش که به صرافت افتاد خوب است از وسطِ جنگل میان‌بُر بزند. با خودش گفت «حالا که می‌شود از میان جنگلِ سرسبز و قشنگی میان‌بر بزنم و هم به نغمۀ پرنده‌ها گوش بدهم و هم گل‌های رنگ‌وارنگ را تمام کنم، چرا از این جادۀ خاک و خُلی و پُرچاله‌چوله بروم و بی‌خود راهم را طولانی کنم؛ آن‌‌هم در چنین روزی که حقیقاً عروسِ روزهای بهار است و هیچ معلوم نیست دیگر چنین فرصتی برایم پیش بیاید.» 

بعد، راهش را کج کرد و رفت توی جنگ. اما، چندان راهی نرفته بود که یک‌دفعه افتاد توی گودالی و لای بوته‌ها گیر کرد و پس از تلاش و تقلای زیاد خودش را از گودال کشید بیرون و ایستاد سرپا، که این‌بار پاش سُر خورد و پُشت‌پُشتی افتاد توی یک چالۀ پُر از گِل و شُل. 

مدتی همان‌طور ته چاله دراز کشید تا حالش جا آمد. بعد با خودش گفت «شکرِ خدا که از این راه میان‌بر آمدم؛ وقتی در چنین جای قشنگی چنین اتفاقات بدی می‌افتد.، ردخور ندارد اگر از آن جادۀ خاکی و خراب رفته بودم، تا حالا صد دفعه مرده بودم!»

همه ما کم و بیش این حال ملانصرالدین را داشته ایم حالا کسی در کارش یک نفر دیگر در تصادف مثل من

زمانی که با ماشین تصادف بدی داشتم شکرخدا رو کردم که ماشین به ماشین بوده و جان ادمی درمیان نبود یا مثلا وقتی شغلم را تغییر دادم و حالم خوب نبود با خودم گفتم شکرخدا که حرکت کردم شاید اگر در این مسیر ایستاده بودم اتفاق بدتری برایم می افتاد و حال بدتری داشتم

اما همیشه هم اینطور نیست که اینقدر بخواهیم منطقی و آرام به این نتایج برسیم من بعد از چندین هفته به نتیجه کارم منطقی رسیدم و آرامش پیدا کردم.

اما خوب اگر مثل ملانصرالدین با تجربه باشیم قطعا” در مقاطع و اتفاقات بعدی زندگی می توانیم اینقدرصبورانه با خودمون و مسیر زندگی برخورد کنیم.

اشتراک121Tweet76اشتراک30
محدثه حاج علی

محدثه حاج علی

مرتبطنوشته ها

رسوب کردن را پشت میز کار نمی خواهم
داستان های من

رسوب کردن را پشت میز کار نمی خواهم

مهر 13, 1399

پشت میزی که سالها مانده است تا از آن بازنشسته شوم رسوب میکنم و من هر روز به این فکر میکنم چه ملال تاریک و پایداری است اگر تا اخر در این مسیر نشسته باشم! از دالان های تلاش...

استراتژی ست گادین و روزهایی از من
داستان های من

استراتژی ست گادین و روزهایی از من

مهر 13, 1399

ست گادین را چطور می شناسید؟ او را به متفاوت بودن و متفاوت فکر کردن می‌شناسند. ست گادین معمولاً ساده حرف می‌زند و ساده می‌نویسد. اما نباید به علت این سادگی، او را با نویسندگان و سخنرانهای انگیزشی اشتباه...

با دستمزد هفته ای یک میلیارد تومان به چه کسی تبدیل می شوی؟
داستان های من

با دستمزد هفته ای یک میلیارد تومان به چه کسی تبدیل می شوی؟

مهر 13, 1399

امروز در خبری خواندم علیرضا جهانبخش بازیکن عضو تیم ملی فوتبال ایران در باشگاه برایتون هفته ای یک میلیارد تومان دستمزدش بوده که با وضعیت پیش آمده در رابطه با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی فوتبال در جهان باعث...

دور برگردان به سمت زندان
داستان های من

دور برگردان به سمت زندان

مهر 13, 1399

بر تن شیشه ای ام درختی سبز و شیرین ریشه دوانده است، من هم هرزگاهی با شیشه شوی مخصوص ام به جانش می افتم و در پی کلماتی می روم تا درختی تازه بسراید اما راهی به هیچ، تنها...

دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

درباره من

سلام زندگی

محدثه حاج علی

نیمچه خبرنگار و مارکتینگ

در حوزه بازاریابی و بورس فعالیت دارم و علاقمند هستم در مسیری قدم بگذارم که کمتر پاخورده..

دسته بندی ها

  • داستان های من (16)
  • طعم شعر (2)
  • کتابدون (2)
  • گزیده گوی (1)
  • مقاله ها (9)

محبوب ترین

  • اهمال کاری در کجای زندگی شما رخنه کرده است؟

    اهمال کاری در کجای زندگی شما رخنه کرده است؟

    310 اشتراک
    اشتراک 124 Tweet 78
  • ترک عادت موجب شفا است

    309 اشتراک
    اشتراک 124 Tweet 77
  • کتاب اصل گرایی

    308 اشتراک
    اشتراک 123 Tweet 77
  • چرا روابط سیاه و سفید بهتر است؟

    307 اشتراک
    اشتراک 123 Tweet 77
  • استراتژی ست گادین و روزهایی از من

    306 اشتراک
    اشتراک 122 Tweet 77

اینستاگرام

  • تماس با ما
  • خانه

© Copyright 2018 JNews – Premium WordPress Theme.

نتیجه ای نداشت
دیدن همه نتایج
  • خانه
  • بلاگ
  • تصاویر
  • کانال تلگرام
  • تماس با ما