امروز در خبری خواندم علیرضا جهانبخش بازیکن عضو تیم ملی فوتبال ایران در باشگاه برایتون هفته ای یک میلیارد تومان دستمزدش بوده که با وضعیت پیش آمده در رابطه با شیوع ویروس کرونا و تعطیلی فوتبال در جهان باعث شده تا بعضی از باشگاه ها به دنبال کاهش قرارداد بازیکنانشان باشند. در چنین شرایطی از سوی سایت انگلیسی زبان سوالی مطرح شده که اگر بازیکنان برایتون با کاهش 30 درصدی دریافتی هفتگی شان موافقت کنند، چه تغییری اتفاق خواهد افتاد؟
وقتی این خبر را خواندم کنجکاو شدم و رفتم سراغ صفحه اینستاگرام علیرضا جهانبخش در حال جست و جو، که در حال حاضر چکار می کند؟ در گذشته چه زندگی و شرایطی داشته است؟ در بدو این کنکاش بیشتر از همه عکس پروفایلش به چشمم آمد،تصویر پسری را دیدم که در یکی از مناطق فقیر نشین ایران پشت پیراهن کهنه و خاک آلودش در حالیکه توپ فوتبالی رو به کمرش گرفته بود، اسم این بازیکن را نوشته! و بعد رفتم ببینم به چه شکلی زندگی می کند و این اوضاع قرنطینگی چطور می گذارند.
اما بعد از همه این جست و جوها لحظه ای به خودم فکر کردم که اگر من هفته ای یک میلیارد تومان درآمد داشتم چه کارهایی با این حجم از پول انجام می دادم؟ واقعیتش من اصلا” تو رویاهام هفته ای یک میلیارد هم تصور نکرده ام تا به امروز! بعد از این فکر با خودم گفتم اصلا” اینکه حالا تو با این پول چکار میکنی به کنار،آیا تو اصلا” چقدر جنبه این مقدار پول یا بیشترش را خواهی داشت؟ اگر این شرایط بازیکن فوتبال را داشتی حاضر بودی عکس پروفایل صفحه مجازی که همه ی نگاه ها به دنبالش هستند، این پسر خاکی با این لباس و وضعیت باشد؟ عمیقا” می توانم بگویم گیج و مبهم بودم ، پر از سوال و حال بد! من! منی که جدیدا” یکی از اخلاقام این شده که دوتا آشنا یا دوست موفق و برندی داشته باشم سریع می خوام با آنها افتخار یا غرور و یا فخر فروشی داشته باشم ! اینکه همه رو گفتم چون نمی دونم حالم دقیقا کدام یک از حس ها بوده است !؟
من که همیشه از آدم هایی که اطرافم چه آشنا و چه غریبه اگر فخر می فروختند حالم بد می شد و منتقد و شاکی که چرا فلانه و یا چرا بیساره؟
اما خوب نمی توانم نادیده بگیرم که همیشه سعی دارم دارم به سمتی قدم بر دارم که اینطور نباشد، اگر قرارهست موفق شوم یا به مقامی و ثروتی برسم اول باید روی اخلاقم کار کنم و این یکی از دعاهایم بوده که خدایا جنبه واخلاق رو در هر شرایطی به من عطا کن!
خلاصه که دیگه از الان این موضوع یکی از درگیری های ذهن کاغذی من خواهد شد که چقدر جنبه پله های بالای زندگی کوتاه مدت این دنیا رو دارم ؟ چکار خواهم کرد یا چه باید انجام بدهم؟!
بعد از این به فکر می آید، همیشه قبل از اینکه علیرضا جهانبخش رو با این اطلاعات بشناسم زمانی که در فوتبال جام جهانی به چشمم می آمد حس خوبی رو به من منتقل می کرد و امیدوارم هر کدوم از ما یک جهانبخش در زندگی خودمان باشیم.
ملانصرالدین و ما
یک روز، فصلِ بهار، ملانصرالدین داشت میرفت خانهاش که به صرافت افتاد خوب است از وسطِ جنگل میانبُر بزند. با خودش گفت «حالا که میشود از میان جنگلِ سرسبز و قشنگی میانبر بزنم و هم به نغمۀ پرندهها گوش...